مصاحبه با هومن آپرین
مصاحبه با هومن آپرین کوهنورد نام آشنایی ایرانی
چه زیبا است و پر غرور است وقتی مبینیی هم وطنت در دورترین نقاط دنیا صاحب شهرت، مقام و منزلت است. اگر چه قدری احساس دل شکستگی به انسان دست می دهد و هزاران سوال بی جواب که براستی چرا شرایطی مهیا نیست که اینها در کشور خودمان خدمت کنند. این چند روزه در منطقه پارک ملی تتون ایرانیان بزرگی را دیدم که هریک در رشته های مختلف صاحب شهرت و نام هستند، که می توان گفت درودشان باد... و چشم انتظار دیدار شان در وطن.
در محوطه با صفای کمپ کوهنوردی آلپین کلوپ که خودشان "رنج"خطاب می کنند، بروی دیواره کوچک این محل مشغول تمرین سنگنوردی بودیم و با گیره های بد فرم کلنجار می رفتیم ،کنار ثابتیان ایستاد و با او هم صحبت شد، بعد از تکه پاره کردن تعارفات معمول ایرانیان آخرین سوال به اینکه راستی شما؟ ختم شد، آرام چون زلال رود، پاک چون دشت، گویا و گرفته به سخن در آمد با صدای ضعیف، "هومن" دقیقه ای سکوت. باز عباس چی؟! حسن، عباس این هومن نکنه همان هومان آپرین خودمانه!
و او بله من هومن آپرین فاتح اورست هستم، به حرف در آمد و ابراز خرسندی که ایرانیان را اینجا ملاقات می کند، خیلی سریع رفت سراغ خاطرات صعود اورستش با کمی پرس و جو متوجه شدم ایشان فعالیتی بروی مسیر جنوب غربی اورست داشته، که حداقل برای من حرف تازگی داشت، حتی اگر چند طول طناب صعود کرده باشد و اینکه تا کجا بالا رفته، با حرارت یک ایرانی با احساس از خرید طناب پلاستیکی کره ای ها گفت و اینکه کلاهش را برداشته اند و طناب های تکه را به او فروخته اند، بطوری که بین حلقه فقط اکتفا کرده اند به چسباندن سر طناب به هم که قرار می شود شرپا ها طناب ها را به هم با گره متصل کنند که گویا قسمتی را فراموش کرده و ایشان اقدام به صعود و ثابت کردن مسیر می کند که در حین فرود از مسیر طناب باز شده سقوط می کند، در حین سقوطش میان برف رو به پایین با خدا حرف می زند هوار می کشد و احساس می کند کار تمام است، ولی دقایقی بعد توقف می کند با کسی حرف می زند و... که این گفتگوی چند دقیقه ای شد انگیزه گرفتن مصاحبه ی خودمانی زیر امید مقبول بیفتد.
هومن جان سلام از اینکه شما را دراینجا منطقه تتون امریکا و در این کمپ کوهنوردی می بینم، خوشحالم و بیش از اینکه معلوم است شما هنوز توان کوه رفتن دارید و عشق به هدایت علاقمندان پایدار باشید.