هر برنامه ای لطف خود را دارد اما بعضی از به شکلی در دل جا خوش می کنه که خاطرات اون تا مدتها با آدم هماه می شه با تو زندگی می کنه تو بحران ها یار توست،یه جور مث یه دل و دلدار.

 اینو گفتم تا آماده خوندن مطلب زیر باشید درسته قبول دارم خیلی ایراد های ادبی داره ولی خیلی دوست ندارم مطالب خود رو خیلی قیمه قیمه کنم و... بیشتر دوست دارم مطلب یه جوری بکری خودش رو حفظ کن مث بکری همئن روستایی که بی شیله پیله هر چی داره با تو تقسیم می کنه تازه اگگه چیزی نداره قرض می کنه تا تو نکنه احساس غربت کنی و بدلت بد بیاد. گزارش و خاطره گونه ای است از صعود زمستانی به منطقه سیالان و بیش نقل خاطره ای. از دوست و تعدادی عکس در سامیت پست

  عکس های سیالان 

بعد از سلام

     خواستم قدري راحت با هم داد سخن دهيم، نه از روي عادات و حرف هاي مرسوم و تکه پاره کردن تعارف، به راستی چه تعداد از ما آدم ها وقتي هستيم. در قيد حياتيم همديگر را ميهمان يك لبخند ناقابل مي كنيم.

 چه تعداد از ما انسان های فهیم به كارهاي انجام شده اول به ديده مثبت نگاه مي كنيم بعد داد انتقاد سر مي دهيم..

   از احوال همديگر چطور؟ شده از خود بپرسيم راستي از فلاني خبري نيست؟ چند درصد از ما وقتی دوست كنار دستمان نیست، از كار افتاده شد، از او خبر مي گيريم؟!.

و یا سر مي زنيم. مدد مي رسانيم، آره شايد رسم اين است كه همه منتظرند تا طرف رخت بندد و برود آن موقع شروع مي شود آسمان ريسمان کردن مي روند، مي آيند به سر مي زنند، بزرگش مي كنند و...

اينها را گفتم تا سر سخن را باز کنم با اهل دل و تا دوستم هست من نیز رسم ستيزي ايام كنم و از او ياد كنم، همو كه سالهاي سخت و درازی با هم تا دم دماي صبح ريه سوز رفتيم و تا خورشيد تِشك زد آهي از سر شادي كشيديم كه اين بار نيز زنده مانيدم.

 ادامه مطلب